معنی پول طلای هخامنشی
حل جدول
دریک
پول طلای دوران هخامنشی
دریک
پول طلای عصر هخامنشی
دریک
پول هخامنشی
دریک
طلای عصر هخامنشی
دریک
پول طلای عصرهخامنشی
دریک
سکه طلای عصر هخامنشی
دریک
واحد پول عهد هخامنشی
دریک
فرهنگ عمید
از خاندان هخامنش: پادشاه هخامنشی،
مربوط به سلسلۀ هخامنشی: سربازان هخامنشی،
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) منسوب به هخامنش. ازخاندان هخامنش. ، مربوط بسلسله هخامنشی: ((هنر هخامنشی)) .
لغت نامه دهخدا
هخامنشی. [هََ م َ ن ِ] (ص نسبی) منسوب به هخامنش سردودمان شاهنشاهان پارس. رجوع به هخامنش شود.
هخامنشی. [هََ م َ ن ِ] (اِخ) نام عمومی سلاله ای است که فرزندان هخامنش بودندو در پارس سلطنت میکردند. رجوع به هخامنشیان شود.
طلای دوبتی
طلای دوبتی. [طِ / طَ ی ِ دُ ب ُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) اشرفی که هر دو رو صورت داشته باشد. محمد رفیع واعظ قزوینی راست:
قبله ٔ طاعت این قوم طلای دوبتی است
طاق درهای خسان نائب محراب بود.
(از آنندراج).
طلای کشته
طلای کشته. [طِ / طَ ی ِ ک ُ ت َ / ت ِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) از عالم سیماب کشته. علی رضای تجلی راست:
بی توبر من ماهتاب امشب شب دیگر شده ست
نور شمعم چون طلای کشته خاکستر شده ست.
(از آنندراج).
واژه پیشنهادی
پول طلا
معادل ابجد
1094